محل تبلیغات شما

غروبی تبلیغ جدید پنیر صباحو دیدم. میگفت برا صباح سلامت گاو اولویت داره تا شیر مرغوب باشه. بلافاصله یاد این افتادم که اینهمه شیر حاصل از زایمان گاوهاست و بلافاصله یاد یه مستندی افتادم درباره ی یک فیل!

اون فیل، غل و زنجیر شده بود توی یه اتاقکی شاید یک و نیم برابر جثه ی خودش. اصلا شما بگو سه برابر جثه ی خودش; وقتی پاهاش بسته بود و به چهارطرف میخکوب شده بود با زنجیر، دیگه چه فرقی میکرد چقدر جا باشه.

صورت فیل رو به کنج دیوار بود. دیوارای سیاه و بی نور. نور از پشت فیل و از طریق در ورودی وارد اتاقک میشد. شما اسمشو بذار طویله ی فیل. ولی اتاقک بود. وقتی صاحبش اومد توی اتاقک، ابعادش برام مشخص شد. بسیار کوچیک بود. بسیااار.

صاحب فیل برای کسب درآمد، مرتبا این ماده فیل رو باردار میکرد و نوزادش رو میفروخت. 

از وقتی شروع کردم به نوشتن، قلبم داره میلرزه. قلبم مییییلرزه واقعا.

ماده فیل بیچاره هرچقدر مقاومت میکرد فایده نداشت، چون چهار میخ شده بود و بلافاصله بعد از هر زایمان، مجددا به زور باردارش میکردن.

تمام مدت احساس میکردم چقدر به حریمش شده. و چقدر اشک میریختم براش. چشمهای ماده فیل، دائما اشک داشت. دائما. میشد دیدشون. به طور کاملا واضحی دیده میشدن.

یه گروه دامپزشک حامی حیوانات متوجه این قضیه شده بودن و اومده بودن به این روستا تا فیلو نجات بدن و ازینجا ببرنش و تحت درمان نگهش دارن. یادم نیست هند بود یا جای دیگه.

شرایط فیلو بررسی کردن، مچ پاهاش کاملا زخم بودن و پوست نداشتن. در اثر تلاشهایی که برای عدم بهش انجام میداده و بی فایده بوده.

شرایط انقدر بغرنج بود که دامپزشک ارشد (که یه خانوم هم بود) ظن به این داشت که اگر زنجیرها از پا و گردن این فیل باز بشه، نخواهد توانست روی پاهای خودش بایسته!

بالاخره با تلاش بسیار، صاحب فیل بدبخت رو راضی کردن تا فیل رو ببرن. پاهای فیلو باز کردن و ازون اتاقک بیرون آوردنش.

فیل نگون بخت داشت بعد از سالها راه میرفت. میدونین که طول هر بارداری فیل دوساله. 

حدس دامپزشک درست بود و فیل اصلا نمیتونست تعادل خودشو حفظ کنه. چهار پنج قدم با مکث های طولانی و لرزش پاها، از در اون اتاقک منحوس دور شد.

نتونستن سوار ماشین حملش کنن. منتظر شدن تا جون بگیره و با تغذیه و مراقبت، حالش بهتر بشه.

سه روز بعد، ماده فیل جان داد.

 

چقدر اشک ریختم همپای تصاویر این فیل، فقط خدا میدونه. اشک میریختم به بی حد بودن ظلم ما آدمها در جهان. احساس میکردم چقدر بهش شده.

ــ

با دیدن این تبلیغ تنم لرزید که مبادا این اتفاق درمورد گاوها هم بیفته؟؟؟ ولو تحت مراقبت.

از کودکی تاحالا، شیر نمیخوردم. مدتیه شروع کردم به شیر خوردن. مثلا ماهی دو لیوان!

به این فکر میکردم که بازم شیر بخرم یا نه؟؟!!

قلب ریش ریش زیبای من...

آیا شیر بخوریم؟؟؟

اتمام روزهای بدون آسمون!

فیل ,شیر ,رو ,ماده ,یه ,ی ,شده بود ,فیل رو ,ماده فیل ,بود و ,به این

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها